در اثری مینیاتوری متعلق به قرن هجدهم میلادی در ایالت راجستان که یک شعر راگمالا(12 بیتی) را به نمایش میگذارد، میبینیم که زعفران وظیفه سهگانهای را ایفا میکند، یعنی نه تنها به عنوان یک رنگدهنده بلکه به عنوان تثبیتکننده طیف رنگ سبز و همچنین به عنوان عنصری شاعرانه برای صحنه بکار میرود. تحلیلهای مدرن نشان میدهند که مینیاتورهای عصر مغول مانند آنچه در بالا میبینید و متعلق به سال ۱۵۹۰ میلادی است به دلیل ترکیب زعفران با رنگدانههای مختلف نسبت به خوردگی و کمرنگ شدن مقاوم بودهاند.
حتی ویلیام شکسپیر هم زعفران را مدح کردهاست. واژههای او در نمایشنامه «حکایت زمستان» در پرده ۴ صحنه ۳ اهمیت زعفران در دوران نوزایی، جامعه انگلیس را وقتی که دلقک میگوید « باید از زعفران برای رنگدار کردن کیک واردن استفاده کنیم» نشان میدهد. کیک واردن یک نوع تارت با رویه باز بودهاست که از نوعی گلابی سفت و زعفرانی که توسط راهبههایی در نزدیکی اولد واردن در شهر بدفوردشایر کشت میشد، تهیه میشد.
در سال ۱۶۲۴، نویسنده سوئیسی ماتئوس مریان بزرگ، شعر کاملی به زبان آلمانی درخصوص گیاه زعفران سروده و آن را در کنار حکاکی خود از یک باغ زیبا با بوته بزرگی از زعفران در جلو به نمایش گذاشته است. مریان اهل بازل بود، شهری در سوئیس که در قرون وسطی در زمینه کشت و تجارت زعفران موفقیتهایی داشت.
زعفران در ادبیاتهای مختلف و به صورت های مختلف از جمله اشعار دوبیتی، چیستانها، حکایتها و داستانها استفاده شدهاست. استفاده از واژه زعفران در تمثیلهای مختلف در اقوام مختلف ایران مرسوم است. برای مثال در اشعار زنان عشایر هنگام مشکزنی بسیار از واژه زعفران استفاده شده است. نمونه دیگر استفاده از واژه زعفران در اشعاری است که در مراسمهای مانند عروسی خوانده میشود که نمونهای از آن در مراسم به خانه بردن عروس و داماد(عروسکشان) در شیراز اجرا میشده است.